کتاب با کفش های دیگران راه برو

اثر شرون کریچ از انتشارات نشر چشمه - مترجم: کیوان عبیدی آشتیانی-داستان رئال

سالامانكا دختر سیزده ساله ی سرخ پوست، نمی تواند فقدان مادرش را بپذیرد و به همین دلیل پدربزرگ و مادربزرگش به مدت یك هفته او را با خود به سفر می برند، سفری بلند كه در آن سالامانكا قدم های مادرش را دنبال می كند، و در این سفر بلند است که تجربه ای عمیق و سازنده کسب می کند، تجربه ای درباره ی قضاوت کردن.

داستان فقط قصه ی سالامانکا نیست و شامل قصه های شخصیت های دیگر داستان نیز است، همان شخصیت هایی که در ابتدای داستان، مخاطب و قهرمان داستان با پیش داوری درباره ی آن ها قضاوت می کنند و در انتها داستان می فهمند كه نباید تا وقتی با كفش های دیگران راه نرفته اند، درباره ی آن ها قضاوت کنند و این شاید اصلی ترین بار کتاب باشد.

نوع روایت، وجود داستان های فرعی، تعلیق، زبان عاطفی، توجه به فرهنگ سرخ پوست ها، عشق و توجه به خانواده و توجه به موضوع عمیق قضاوت و پیش داوری از نكات برجسته ی داستان است. داستان گرچه برای نوجوانان نوشته شده اما نوجوان و بزرگسال، هردو، از آن لذت خواهند برد و تلنگری است برای این كه زود قضاوت نكنیم.

"كتاب با كفش های دیگران راه برو" اثر شارون كریچ است و در سال ۱۹۹۵ برنده ی جایزه ی نیوبری در امریكا شده است. این داستان از سوی نشر چشمه با ترجمه ی كیوان عبیدی آشتیانی منتشر شده است و در سال ۱۳۸۷ جایزه ی پروین اعتصامی را در حوزه ی ادبیات نوجوانان از آن خود کرده است.


خرید کتاب با کفش های دیگران راه برو
جستجوی کتاب با کفش های دیگران راه برو در گودریدز

معرفی کتاب با کفش های دیگران راه برو از نگاه کاربران
کتاب را که باز کردم برای آشنایی، سالامانکا را دیدم و تقریبا بی تفاوت، همراهی اش کردم.
اما زمان که گذشت، یک روز روی صندلی های اتوبوس میدان انقلاب بالاخره فهمیدمش و درکش کردم. سالامانکا دست مرا گرفته بود و در خاطراتش می چرخید و من پیوسته دنبالش می دویدم. و من بالاخره دست هایش را فشردم و درکش کردم...

فکر می کنم که خود شارون کریچ هم تنها تماشاچی بوده است. او در حال تایپ کردن یا نوشتن روی کاغذهای متعدد نبوده بلکه اینطور تصور می کنم که دست روی دست نشسته، به تماشا و شنیدنِ خاطرات و احساسات سالامانکا. سالامانکای ذهنش.

پ.ن: ده صفحه ی آخر کتاب تماما گریه بود و گریه برایم.

-هدیه ی بهاره ی عزیزم-

مشاهده لینک اصلی
احزاب! احزاب! درخشش، چرخش غیر منتظره و روابط با یک پایان زیبایی غم انگیز!

مشاهده لینک اصلی
اخیرا این کتاب عالی را برای سومین بار خواندم. این یک داستان دلخراش برای بزرگسالان جوان در تمام سنین مربوط به سفر شخصیت های جالب (سفر واقعی و همچنین سفر استعاری) است. شخصیت ها مراقب و دلگرم کننده هستند، زیرا با دیگران در تعامل با اشتباهاتی که انجام می دهند و رنج می برند، رنج می برند. این کتاب شامل نقل قول های بسیار لذت بخش مانند: @ من به درختان دعا کردم. این ساده تر از دعا به طور مستقیم به خدا بود. تقریبا همیشه یک درخت در نزدیکی وجود دارد.هیچ مردی را محاکمه نکنید تا دو ماه در موکاسین خود دو ماه قدم بزنید.ما باید با چیزها ادامه دهیم. @ ما شما نمی توانید پرندگان ناراحت را از پرواز بر روی سر خود نگه دارید، اما شما می توانید آنها را از لانه کردن در موهای خود نگه دارید @ WALK دو ماه یکی از مورد علاقه من تمام وقت است.

مشاهده لینک اصلی
** هشدار اسپویلر ** دو ماه گذشته دوچرخه سواری چه می خواهم به دنبال در مراحل پای مادران شما؟ در طی دو ماه، توسط Sharon Creech، Salamonca Tree Hiddle با پدرش در Bybanks، کنتاکی زندگی می کند. به زودی آنها به اقلیدس، اوهایو حرکت می کنند، زیرا پدربزرگش دوستش او را به آنجا پیشنهاد می دهد و خانه آنها را به بسیاری از مادران سالار یادآوری می کند که آنها کمی عقب مانده اند. به زودی پس از آن، پدربزرگ و مادربزرگ او، او را در سفر جاده ای به همه مکان های او مادر ارسال کارت پست از او از آنجا ترک کرده است. در طول سفر Sal به داستان های پدربزرگ و مادربزرگش، درباره دوستان و خانواده اش برگشت می دهد. در نهایت او کشف حیرت انگیز می کند. در دو ماه گذشته Walking، بخشش یک فرایند سخت و طولانی است، زیرا Sal باید با پدربزرگ و مادربزرگش سفر جاده ای داشته باشد، او مجبور است همراه با پدر و مادرش دوست دخترش باشد، و او مجبور است که مادرش را به طور واقعی رها کند. بخشش برای سال با سفر جاده ای به تمام مکان هایی که مادرش از او خواسته بود شروع کرد. در گرند کانیون می توانید ببینید که او هنوز در مورد افراد باردار احساس نمی کرد، چرا که زمانی که او مادرش بود، سقط جنین داشت. هنگامی که مادربزرگش با یک مكسانس آب آشنا شد، چشمانش را باز كرد كه چگونه زندگی كوتاه می تواند باشد، زیرا مدت کوتاهی پس از مرگ مادربزرگش، و هنگامی كه او اتوبوس رها شده را پیدا كرد، مادرش در جنگل كشته شد، متوجه شد كه هیچ كس در آنجا نیست این جهان دیگر دردناک است، زیرا تنها فردی که در آن متفرق شد، مادرش و مارگارت بود، و پدرانش دوست دختر جدیدی بود که زمانی که سقوط کرد با مادرش در اتوبوس بود. برای سالت بسیار سخت است که با پدربزرگش دوست دخترش باشد زیرا او نمیتواند مادرش را جایگزین کند. او هنوز تصور می کرد مادرش واقعا آنها را ترک نکرده و از دنیا نرفته بود. فرگوسن برای سالن سخت است، زیرا او باید این واقعیت را که مادرش رفته است کنار بگذارد. اکثر کتابی که در دنیای فانتزی زندگی می کند و مادرش هنوز زنده است. او به نظر می رسد فکر می کند که دختران دخترش هر روز جای خود را برای مادرش باز می گرداند.

مشاهده لینک اصلی
مادر سلامانکاس خانواده اش را ترک می کند و در سراسر کشور در آیداهو سر می زند. سال نمی فهمم چرا مادرش او را ترک کرد، و چرا او نمی آمد. پدر نمیتواند در حیاط خلوت زندگی کند که او را از همسرش یادآور می کند، و به همین ترتیب آنها چندین ایالت را به یک محله حومه تبدیل می کنند. سال ها و دوستان جدیدش فکر می کنند که در این محله به ظاهر طبیعی معمولی شوم است. به زودی پس از حرکت، سال با سفر پدر و مادربزرگ و مادربزرگش به جاده سفر می کند و در راه داستان او از دوستش فیب، یک زن جوان که مادرش هم خانواده اش را ترک کرده است، به آنها می گوید. داستان های Sal و Phoebe در یک کتاب خلاقانه در هم آمیخته شده اند و دانش آموزان می توانند درمورد طرح، ساختار روایتی، پیش بینی و موضوعات مانند عشق، دوستی و خانوادگی بسیار یاد بگیرند. در همان زمان، قلب و عصبانیت، این کتاب بسیار خواندنی است و در کلاس درس کاملا قابل تعمق است. از آنجا که میراث سلیس بومی آمریکا از طریق جشنواره ها، عادت های شخصی و داستان سنت تعریف شده است، این عنصر فرهنگی سرد نیز دارد.

مشاهده لینک اصلی
چیزی که من دوست نداشتم: شخصیت ها به من علاقه ای نداشتند، مخصوصا Phoebe، شخصیت اصلی شخصیت، که خیلی آزار دهنده بود. حتی شخصیت اصلی هم برای من سخت بود. همه بزرگسالان در این کتاب نقص های عمده و ارزش های اخلاقی قوی داشتند. این طرح آهسته بود، با رمز و راز غیر ضروری پر شده بود و به هیچ وجه برای من معنی نداشت (به عنوان مثال: یک دختر نوجوان که داستانش را درباره دوستش به پدربزرگ و مادربزرگش تقریبا بی وقفه برای یک سواری ماشین شش ساعته صحبت می کرد، پدربزرگ که به نوه نوه بی تجربه اش اجازه داد کامیون خود را در جاده کوه خطرناک، یک معلم خواندن مجلات دانشجویی در مقابل کلاس، ...). پایان من را ناامید کرد من احساس می کنم که من فریب خورده ام، منجر به اعتقاد یک چیز زمانی که راوی می دانست همه در طول آن چیزی متفاوت بود. من این کتاب را در بخش MG کتابخانه یافتم، اما احساس کردم YA به آن علاقه دارد، با موضوعاتی مانند مادرم که خانواده اش را می گذراند، مرگ، خیانت، و اشاره به مادربزرگ را از شیربان به مدت سه روز دور می کند؛ زیرا پدربزرگ سوگند خورده بود. اوم ... خوب! با عرض پوزش، نه برای من. یک نقطه مثبت: نوشتن به خودی خود خوب بود، و من احساس کردم که من در دست یک نویسنده باتجربه هستم.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب با کفش های دیگران راه برو


 کتاب در میهمانی حاجی آقا و داستان یک اعتراف
 کتاب ظهور پارتیان
 کتاب پاسارگاد در آتش
 کتاب کوروش پسر ماندانا
 کتاب عروس ایران
 کتاب فردی فرفره