کتاب افق

اثر پاتریک مودیانو از انتشارات نشر چشمه - مترجم: حسین سلیمانی نژاد-داستان رئال

در دیفن باکستراسه جلو می‌رفت. رگبار شروع شد. رگباری تابستانی که با راه رفتن او و پناه گرفتنش زیر درخت‌ها کم و کم‌تر می‌شد. مدت‌ها فکر کرده بود مارگاریت مرده است. دلیلی وجود ندارد. نه! حتا در سال تولد هر دو ما وقتی این شهر از بالا شبیه تل آواری بود، یاس‌ها ته باغ‌ها و بین ویرانه‌ها گل می‌دادند.


خرید کتاب افق
جستجوی کتاب افق در گودریدز

معرفی کتاب افق از نگاه کاربران
از راه رفتن طولانی خسته شده بود. اما برای اولین بار احساس آرامش می‌کرد و اطمینان داشت درست به جایی رسیده که یک روز از همان نقطه، همان ساعت و همان فصل، حرکت کرده؛ درست مثل دو عقربه‌ی ساعت که راس ساعت دوازده به هم می‌رسند.
.
.
(از متن کتاب)

مشاهده لینک اصلی
حقیت امر اینه که تا اواسط مطالعه کتاب خیلی برام سخت بود با آهنگ کتاب هماهنگ شم و برای یه خورده سخت بود مطالعه ولی از اواسط کتاب که به طرز عجیبی مفاهیم و استعاره ها و جملات کتاب برام کاملا قابل درک و به تبع اون خواندن این کتاب لذت بخش شد

مشاهده لینک اصلی
او به من توجه £ در سال 2014 نامیده می شود، انجام £ چرا برنده نوبل ادبیات PRA © MIO، اما قبل از آن، چرا که من برخی از آثار خود را با عنوان temática جنگ جهانی دوم پیدا شده است. با این حال، من شروع به خواندن نویسنده برای این کار، که عملا من را در دامان من. من خیلی بیشتر و برخی بررسی های بسیار خوبی را دیده ام. من فکر می کنم که این نویسنده ای است که احساسات را بیدار می کند، برای خیر و شر ... من خواندن خواندن را دوست دارم، به روش بسیار مرسوم خواندن. موضوع این کار حافظه دیگران، گذشته است، لحظاتی که در ما مشخص شده اند. به خصوص مفهوم موازیrealidade @ بین زمان حال و گذشته و در هر گوشه ما این فرد را به یاد داشته باشید که ما دقیقا چگونه آن را در گذشته بود پیدا دوست داشت، اما در £ موفق به صحبت کردن با او از آنجا که ما درcorredores مختلف هستند @ واقعیت در راه، این @ £ obsessà از @ با گذشته یادآور مارسل پروست درEm جستجو از دست رفته زمان @ است (من یک حجم در دانشکده -Du cÃ'tà © د چز سوان @ و متنفر بودم ...) ، اما این بار پر از شخصیت های شکننده است، که اجازه می دهد تا خود را انجام دور، پر از ترس و رمز و راز و تلاش برای حمایت از یکدیگر.

مشاهده لینک اصلی
تا پایان عمر من تصمیم نداشتم که این رمان خیلی بهتر از آن بود که به نظر می رسید. در ابتدا من معلوم شد اشتباه، نمی فهمم به خوبی آنچه به © چیزی بود که نویسنده تاریخ pretendÃa، که در آن به من می خواستم برای دریافت. سپس من فقط اجازه می دهم خودم را با رنج های ناپاک حافظه، که هیچ جریان ثابت و یا از پیش تعیین شده، منجر شود. بنابراین ما فکر می کنم و به یاد داشته باشید، dejándonos برای جزئیات است که ما را و ما را از گذشته را به آینده و تقریبا هرگز حاضر، ما برنامه ریزی همه چیز شما همیشه می تواند رخ دهد، ما یاد بگیرند با سوالاتی زندگی شما همیشه آنها پاسخ داده خواهد شد یا هنگامی که پاسخ ها دیگر اساسی نیست. زماني که عبور مي کند، افقي که هرگز نرسيده است، اما نه، قابل دسترس نيست؛ مانند حافظه.

مشاهده لینک اصلی
complèxe کمی از من که انتظار می رود من ... اما ما احساس روح از مودیانو در هر یک از رمان های او. 4.3 / 5A \"نه ژوئن بود splendideQue ژوئن تا چهل solsticeLes مردم بزرگ از دست داده guerreEt شما در دارای بیابانی زد و شما © corchais خالص genouxGarçon و روستا violentLoin دختران باطل از آبی است آسمان navait هرگز یک © © bleuLà خارج وجود دارد به عنوان شما را دیدم رفتن در تانکر allemandSes routeLe جوان مو بور soleilTon frèreEn دوران کودکی است.  »

مشاهده لینک اصلی
[â € |] اولین برخورد دو نفر مانند آسیب کمی است که هر کس احساس می کند و او را از تنهایی و غم و اندوه او پاره می کند. * خاطرات به شکل ابر رانندگی. آنها یکی پس از دیگری گذشتند، [...] آینده ... یک کلمه که صدای بوسمن ها امروز امروز به نظر می رسد لرزان و مرموز. اما در آن زمان، ما درباره آن فکر نکردیم. ما هنوز هم بدون شادی ما، در حال حاضر ابدی زندگی می کردیم.

مشاهده لینک اصلی
پس ازCafe فرصتletzte که از من به Literaturnobelpreisträger امسال داده شد از دست داده جوانان @ @ هنوز هم. و در راه این کتاب من است دوباره versöhnt.Im با او در اینجا تمرکز یک زن جوان است. راوی به طور تصادفی مطمئن شوید به حال یک روز در جاده ها (و عشق بعد) به دست؛ آن geprägt از ترس، ترس از مردی که ظاهر او طول می کشد و در هر نقطه befürchtet.Es تا زمانی که در حال تجربه، که این مرد است که تا کنون که در آن او را می داند و آنچه را که تا کنون اتفاق افتاده است؛ تا آن زمان، این داستان از یک زن که بارها و بارها شکسته تمام چادر پشت و به طور کامل anfängt.Zuletzt جدید این کار را در برلین ... نمایشی در اینجا شرح داده که راه راوی Prenzlauer برگ به کروزبرگ است که مصرف است ، جایی که او کتاب فروشی می کند. اما فقط به خاطر از یک سو توصیف تا با دقت که حتی کد پستی و اولین ارقام تلفن مسابقه شماره، سردرگمی بین دو شهرداری، متوجه شدم آن بیشتر منفی است. حتی اگر من این Büchlein باریک بسیار بهتر از گذشته محاکمه مودیانو من مشاهده کرده اند: یکی در حال حاضر حتی واضحتر از قبل. نویسنده به سادگی با من دروغ نمی گوید.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب افق


 کتاب در میهمانی حاجی آقا و داستان یک اعتراف
 کتاب ظهور پارتیان
 کتاب پاسارگاد در آتش
 کتاب کوروش پسر ماندانا
 کتاب عروس ایران
 کتاب فردی فرفره