اين داستان ماجرای دکتر و پنج بيماری است که در اتاق شمارهی ۶ بيمارستانی قرار دارند كه فقط يكی از آنها از طبقهی ممتاز و بقيه پيشهور و كاسبكارند. در يكي از روزهای اوايل بهار كه برف سنگينی آمده بود، در گودال واقع در كنار گورستان دو جنازهی كهنه پيدا ميشود. يكی از آنها جسد يك پيرزن و ديگری جسد بچهای است كه آثار مرگ غيرطبيعی در آنها مشاهده میشود. شايعهی كشف اين دو جنازه و وجود قاتل ناشناسی در شهر ورد زبانها میگردد و ...
خرید کتاب اتاق شماره 6
جستجوی کتاب اتاق شماره 6 در گودریدز
معرفی کتاب اتاق شماره 6 از نگاه کاربران
عالی بود. همه ی توضیحات در آخر کتاب اومده و فکر نکنم بتونم مثل اون استادانه حلاجیش کنم اما گفت و گوی و محور اصلی داستان بین بیمار ظاهرا روانی اتاق شماره شش و دکتر بیمارستانه بر سر مساله ی عقل و تفکر در جامعه و...
مشاهده لینک اصلی
زندگانی در این شهر کسالت آور و ملالت انگیز است در اجتماع ما هدف های عالی یافت نمی شود و مردم پیوسته به زندگی نامعلوم و مبهم و بی هدف دامه می دهند. زورگویی و تقلب وفساد و دورنگی خشن مردم. زندگی را یکنواخت جلوه می دهد. مردم پست و بی شرف در رفاه و آسایش زندگی می کنند غذاهای لذیذی می خورند و جامه های گران بها می پوشند اما افراد با شرف و پاکدامن با نان خالی هم به زحمت می توانند سدجوع کنند. این اجتماع به مدارس و روزنامه ها و تاترها و قرات خانه ها ی عمومی نیاز دارد که منظور از تاسیس آن ها اشاعه ی تقلب و ناپاکی و بی شرفی نباشد. باید روشنفکران به صورت نیرویی واحد گرد هم جمع شوند. بالاخره اجتماع باید بر نقایص خود واقف شود و در رفع انها بکوشد و از آینده ی وحشتناک خود هراسان باشد.
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب اتاق شماره 6
خرید کتاب اتاق شماره 6
جستجوی کتاب اتاق شماره 6 در گودریدز
مشاهده لینک اصلی
زندگانی در این شهر کسالت آور و ملالت انگیز است در اجتماع ما هدف های عالی یافت نمی شود و مردم پیوسته به زندگی نامعلوم و مبهم و بی هدف دامه می دهند. زورگویی و تقلب وفساد و دورنگی خشن مردم. زندگی را یکنواخت جلوه می دهد. مردم پست و بی شرف در رفاه و آسایش زندگی می کنند غذاهای لذیذی می خورند و جامه های گران بها می پوشند اما افراد با شرف و پاکدامن با نان خالی هم به زحمت می توانند سدجوع کنند. این اجتماع به مدارس و روزنامه ها و تاترها و قرات خانه ها ی عمومی نیاز دارد که منظور از تاسیس آن ها اشاعه ی تقلب و ناپاکی و بی شرفی نباشد. باید روشنفکران به صورت نیرویی واحد گرد هم جمع شوند. بالاخره اجتماع باید بر نقایص خود واقف شود و در رفع انها بکوشد و از آینده ی وحشتناک خود هراسان باشد.
مشاهده لینک اصلی